بخش دوم از سلسله مقالات پیوند غدیر و مهدویت:
مراتب بیعت :
بيعت سه گونه تحقق ميپذيرد : بيعت قلبي ، زباني و ظاهري .
بيعت قلبي ، شرط اصلي
مرحوم صاحب مكيال بيعت قلبي را چنين معنا مي كنند:
« تصميم قلبي محكم و ثابت بر اطاعت امام و ياري او با نثار جان ومال .»(1)
وقتي به ولايت امام معترف و معتقد باشيم ، طبيعتاً پذيرفتهايم كه او از ما به ما سزاوارتر باشد . او را صاحب و مالك اصلي دارايي خود دانستهايم و آنچه در دست داريم را فضل او و امانت او ميدانيم . اينگونه علاوه بر اينكه گوش به فرمان او و دست به خدمت او و پيگير دستور اوييم ، آنچه داريم در راه او صرف ميكنيم . اگر امام يار بخواهد ،ما جان نثاريم و اگر از مالمان طلب كند ، به پايش ميريزيم . اگر اين آمادگي و عزم قلبي در ما ايجاد شده باشد ، يقيناً با قلب خويش اين بيعت را انجام دادهايم . اينگونه بيعتي ، شرط اساسي و پايهاي عهد و ميثاق است و اگر اينگونه عهد سپاري و پيمانبندي در روح و قلب ما شكل بگيرد ، ركن اصلي بيعت را به دست آوردهايم.
بيعت زباني و ظاهري
پس از اين آمادگي روحي است كه زبان ما به اقرار اين عهد مي آيد و اين پيمان بستن را آشكارا نشان ميدهد و ابراز مي كند. همانگونه كه در اعمال روز غدير اين دعا نقل شده است:
اللهم سمعنا و اطعنا و اجبنا داعيك بمنك ...
فإنا يا ربنا آمنا بمنك و لطفك اجبنا داعيك
واتبعنا الرسول و صدقناه و صدقنا مولي المومنين ...(2)
خدايا ! شنيديم و اطاعت نموديم و دعوت كنندهات را به فضلت اجابت كرديم ...
پس از اي پروردگار ما ! ما ايمان آورديم و به لطف و فضل خودت دعوت كنندهات را اجابت كرديم و از رسول تبعيت نموديم و او را و مولاي مومنان را تصديق كرديم .
اما اقرار به زبان و نيز بيعت ظاهري - كه همان مصافحه و دست دادن با امام است - شرط تحقق بيعت نيست ، اين بيعت قلبي است كه بر همهي ما واجب است و با ايمانمان پيوند دارد . چون ايمان ، همان پاي بندي دل و تسليم جان در مقابل فرمان و دستور امام مي باشد . پس بيعت زباني وظاهري ، نشانهي تماميت و بروز و ظهور بيعت است و نبود امكان اين دو به خاطر نبود ما در غدير باعث نمي گردد لزوم اين پيمان بستن از ما برداشته شود و امكان آن از ما سلب گردد.
درهر روزگاري ميتوان قلباً با پيامبر و امام بيعت نمود و نيز نيكوست كه با به كارگيري دعاهاي رسيده از جانب معصومين عليهم السلام اين پيمان سپاري را به زبان آوريم . اگر چه از اين كمال بزرگ محروميم كه دست در دست مولايمان بگذاريم و در منظر و محضر او به او قول بندگي دهيم . به هر روي اين بيعت بر گردهي ماست و ما از طرف پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله از طرف خداوند مأمور به گرفتن اين بيعت شدند .
تقيّد پيامبر صلي الله عليه و آله برگرفتن بيعت
پس مأمورم از شما بيعت بگيرم و با شما دست بدهم بر اينكه قبول كنيد آنچه از طرف خداوند عزوجل ، دربارهي اميرالمومين و جانشينهاي پس از او آوردهام – كه آنها از نسل من و اويند - امامتي است كه فقط در آنها به پا خواهد بود(3)... پس اي مردم ! باخدا ، من ، علي – اميرالمومنين - و حسن و حسين و ائمه بيعت كنيد....(4)
ما هم بيعت كنيم ؟
وقتي يقين داريم كه مخاطب اين فرمان تنها ساكنان بركهي خم نيستند ، و هنگامي كه مطمئنيم براي حركت در مسير خداشناسي و دينداري بايد به اين دعوت پيامبر لبيك بگوييم ، آن وقت اين وظيفه بيشتر نمايان مي شود . هر چند دست دادن باپيامبر در همهي روزگاران مقدور نيست ، اما همه وظيفه داريم در هر زماني بااطاعت از فرامين نبوي و علوي دست بيعت به سوي پيامبر داراز كنيم و با پذيرش ولايت خدا و اوليايش اين عهد را به گردن بگيريم .
پی نوشتها :
(1) مكيال المكارم ، ج 2، تكليف 34.
(2) بحار الانوار ، ج 98 ، ص 299.
(3) اسرار غدير ، ص 129و 163.
(4) اسرار غدير ، ص 133 و 166
نظرات شما عزیزان: